برادران کارامازوف (۲ جلدی)

معرفی کتاب برادران کارامازوف (دو جلدی) :

کتاب برادران کارامازوف نوشته فیودور داستایوفسکی است که بین سال های ۱۸۷۹ تا ۱۸۸۰ منتشر شد. این رمان یکی از مهمترین آثار داستایوفسکی به شمار می رود تا جایی که آن را یکی از با ارزش ترین دستاوردهای ادبیات قرن نوزدهم اروپا می دانند. این رمان نمونه آن چیزی است که در دوران افول ناتورالیسم، «رمان افکار» خوانده شد و صحنه نمایش اضطرابهای روح اروپایی گردید. داستایفسکی در هیچ‌یک از آثار دیگر خود به این خوبی نشان نداده است که ادبیات باید برای آشکار ساختن مسائل بی‌شماری به کار رود که برآدمی بار شده‌اند، بدون آنکه در دل به وجود آنها اذعان کنیم یا جرات مقابله با آنها را داشته باشیم. برادران کارامازوف در مجموع تحلیل مشروح نفسانیات انسانی از دیدگاه اخلاقی محض است.

خلاصه رمان :

رمان برادران کارامازوف در وضع موجود به صورت وقایع نگاری ناقصی جلوه می کند که داستان کینه شدید برادران کارامازوف را نسبت به پدر، در فضای یکی از شهرهای کوچک روسیه، روایت می‌کند. خانواده کارامازوف مرکب است از فیودور فاسد الاخلاق و متمول، میتیا، ایوان و آلیوشا، سه فرزند مشروع، و سمردیاکوف، فرزند نامشروع او.

آلیوشا یگانه فرزندی است که هرچند گاهی بذرهای «جنون جنسی» کارامازوف ها در او جوانه می زند، ظاهرا از عیوب پدری معاف است؛ وی در سایه زوزیم کشیش پیر و به شدت دینی پرورش یافته است. ستوان میتیا، برادر ارشد، جوانی است سریع التاثیر و سرشار از عواطف افراطی و متضاد : وی مغرور، سبع و سنگدل، شهوتی و در عین حال جوانمرد و مستعد برای نیکی و فداکاری است. میتیا عاشق کاتیای زیبا، دختر مافوق خویش است.

ایوان، به خلاف برادرش میتیا، موجودی است ظریف طبع، که با انکار عشق به خدا و نوع‌ دوستی، شدیدترین بدبینی ها را در دل خویش پرورده است؛ هرچند سابقه ایمانی در کنه ضمیر او وجود دارد. وی کاتیا را که از جهت همین پیچیدگی طبع به وی شبیه است، دوست دارد؛ لیکن پذیرش این عشق را از خود دریغ می‌کند؛ کاتیا نیز، بی ‌آنکه خود التفات کند، به سوی او کشانیده می‌شود. این عشق در وجود مرد جوان نفرت و کینه ای پنهانی نسبت به برادرش میتیا، که روزی دختر جوان را رها می‌کند، پدید می آورد.

سمردیاکوف که قربانی معایب موروثی گرانی است، هرزه خویی است وقیح که همچون خدمتکار در خانه پدر به سر می‌برد و برای تربیت دیگر فرزندان سرمشقی نامبارک است. سمردیاکوف مصروع و فاسد که از پدرش، پدری که او را خدمتکار ساخته، متنفر است و چون اصلاً احساس مسئولیت نمی‌کند مستعد کارهای ننگین است… این روابط پیچیده و آشتی ناپذیر محور کتاب برادران کارامازوف است. با این همه، کینه و نفرت نسبت به پدر سالخورده نوعی پیوند میان این سه برادر را پدید می آورد.