معرفی کتاب سیگار شکلاتی :
کتاب سیگار شکلاتی رمانی نوشته هما پوراصفهانی است. دو مرد، دو رفیق مامور می شوند که به صورت مخفیانه وارد باند تولید مواد مخدری شوند که سر دسته شان مخفیانه سالهاست فعالیت می کند. ماموریت آنها پیدا کردن این سر دسته و کشف هویت اوست. در این راه سارا دختری که تشنه انتقام برادرش است با آنها همراه می شود و این سه نفر ماجراهای نفس گیری را در کنار هم پشت سر میگذارند. تمرکز داستان در خصوص سه شخصیت با نام های شهراد، اردلان و سارا است که هر کدام گذشته و رازهای سربسته خود را در زندگی دارند.
شهراد گذشته ای تلخ دارد اما سعی میکند به سمت آینده ای حرکت کند که متفاوت از مسیر سپری شده وی است. اردلان که فردی فداکار و از خود گذشته است در مثلثی عشقی درگیر است اما از خود گذشتگی اش مسیر زندگی وی را دچار تحولی اساسی میکند و اما سارا دختری است که داغ گذشته ای پر رنج را بر پیشانی دارد و به چیزی به جز انتقام از مسبب رنج هایش نمی اندیشد.
برش هایی از کتاب :
سیگار و شکلات و تلخی را در هم پیچید و درست لحظه ای که فکر می کرد روی قله پیروزی ایستاده زندگی اش درگیر گل رزی شد که در یک شیشه اسیر بود و روز به روز گلبرگ هایش کم تر و کم تر می شد. در فکرش هم نمی گنجید که شیرینی زندگی اش بین دستان دلبری باشد که با آمدنش طلسم تلخی و دیو بودنش را در هم بشکند…
سارا : کجا سیر می کنی؟ اردلان : یکم به گذشته، یکمم به آینده سارا : توام از اون دسته آدمایی هستی که بلد نیستن تو حال زندگی کنن؟ اردلان : با فکر به گذشته و آینده سعی می کنم از حال فرار کنم…
همین طور که با دقت به نقطه وسط سیبل خیره شده بود، بدنش را تقریبا چهل و پنج درجه به سمت چپ چرخاند. دست چپش را داخل جیب شلوار گرمکن مشکی رنگش فرو کرده و با دست راست سعی در نشانه گیری و تنظیم مگسک نوک اسلحه بر روی سیبل مقابلش داشت. تمام ذهنش روی هدفش متمرکز بود و بعد از چند ثانیه که نشانه اش را تنظیم کرد با بند ابتدایی انگشت اشاره دست راست ماشه را کشید. اسلحه لگد زد و گلوله پنج میلی متری شلیک شد. در کمتر از چند ثانیه دوباره رو هدفش متمرکز شد و باز ماشه را کشید…
نقد و بررسیها0
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.