زندگی در پیش رو

کتاب زندگی در پیش رو (به فرانسوی: La Vie Devant Soi) نوشته رومن گاری است که نخستین بار در سال ۱۹۷۵ منتشر شد و پس از انتشار مورد استقبال فراوانی واقع شد. این کتاب در سال ۱۳۹۳ توسط لیلی گلستان مترجم نام آشنای کشور به فارسی ترجمه و در اختیار علاقه مندان ادبیات داستانی فرانسه قرار گرفت. در زندگی پیش رو ، زندگانی جریان عادی و معمول را طی نمی کند. اما قصه بذر گل هایی را به همراه دارد که می توانند زیبا و شکوهمند، بشکفند. قصه ما را حیران می کند، به سوی ظرافت ها و لطافت ها سوقمان می دهد، و همزمان، به سوی اهمیت ژرف نگری و روشن بینی.

زمینه قصه از لحاظ جذب خواننده هیچ کم و کسری ندارد. بسیار مردمی است و بسیار مردم پسند. محله ای را که برایمان تعریف می کند محله «گوت دور» است. محله فقیر نشین و غریب نشین؛ و محله ی خانه های آن چنانی در سطح پایین. اما از دید نویسنده، ما با آنجا طور دیگری آشنا می شویم. دید او از این محله با دیدن دیگران بسیار متفاوت است؛ نمی شود از او ایراد گرفت که چرا همانند امیل زولا یا ماکسیم گورکی این محله و این قشر از جامعه را توصیف و تعریف نکرده است. او این دنیای پر از ذلت و خواری و درد و خشونت و تحقیر را رنگی گلبهی نقش کرده، این دنیا را پذیرفته و دقیقا تفاوت دید او با دید آنها که قبلا تصویرگر این دنیا بوده اند، در همین جاست.

خلاصه داستان :

داستان کتاب زندگی در پیش رو به صورت اول شخص از زبان نوجوان ۱۴ ساله ای به نام محمد (مومو) روایت می شود که یک مسلمان فرانسوی است. او در این کتاب وقایع ۳ الی ۱۴ سالگی اش را تعریف می کند و بیشتر روایت های او پیرامون زنی سالخورده به نام رُزا است که از آنها مراقبت می کند. رُزا زمانی فاحشه بوده و از این طریق امورات خود را می گذرانده اما پس از سالخوردگی این کار کنار گذاشته و از کودکانی که ناخواسته از مادران بدکاره متولد شده اند مراقبت می کند…

در پشت جلد کتاب می خوانیم :

کتاب زندگی در پیش رو ، رمانی عمیق، جذاب و بسیار مردم پسند است. از محله فقیرنشین می گوید و از خانه های آن چنانی. اما روایت و نگاهش کلیشه ای نیست و شاید برای اولین بار جور دیگری با چنان محله و خانه ای آشنا می شویم و می بینیمش. دنیای «زندگی در پیش رو» چه بخواهیم و چه نخواهیم وجود دارد. با این حال تنها با پذیرفتن وجود آن است که قدرت خواهیم آن را ببینیم.