کتاب لیلی و مجنون حکیم نظامی گنجوی :
کتاب لیلی و مجنون، سومین مجموعه شعر از مثنوی های حکیم نظامی گنجوی که وی آنرا برای نخستین بار به شکل منظومه فارسی و در ۴۷۰۰ بیت سروده است. گفته می شود نظامی مثنوی لیلی و مجنون را به درخواست اخستان یکم بن منوچهر پادشاه وقت شروانشاهان (سلسله ای در ناحیه قفقاز که باکو پایتخت آن بود) و در مدت زمان کوتاهی (۴ ماه) به نظم کشیده است. (در ایران سلجوقیان حکمرانی می کردند و حکومت آذربایجان در دست اتابکان و تحت لوای سلجوقیان اداره می شد). بهترین کتاب لیلی و مجنون
نظامی در سال ۵۸۱ ه.ق سفری کوتاه به دعوت سلطان قزل ارسلان (سومین پادشاه اتابکان) به ۳۰ فرسنگی گنجه رفت و از آن پادشاه عزت و حرمت دید. (بیشتر پژوهشگران عقیده دارند ریشه داستان لیلی و مجنون برگرفته از اشعار و افسانه های عربی می باشد که نظامی آن را با حال و هوای ایرانی سروده است.
بن مایه عربی کتاب:
طبق اظهار محققان شخصیت های لیلی و مجنون با هویتی واقعی در کشور عربستان می زیسته اند. اما برخی هم روی این نظر تردید دارند و آنرا تنها یک افسانه می دانند. به گفته دکتر حشمت مؤید، محقق ایران شناس، نویسنده، و استاد دانشگاه، مجنون کنیه شاعری عرب به نام قیس این عامری بوده که در قرن دوم هجری و در قبیله نجد می زیسته است. بهترین کتاب لیلی و مجنون
وی در واقعیت دلباخته دختری به نام لیلی از همان قبیله می شود و اقدام به سرودن ابیاتی برای لیلی می کند. این اشعار چنان در دل اعراب جا باز می کند. پس از آن و در طی ۲۰۰ آنقدر از سوی نویسندگان بازنویسی می شود که خواه ناخواه دچار تغییرات با شاخ و برگ بسیاری می شود.
خلاصه روایت داستان:
لیلی و مجنون، دختر و پسری جوان هستند که در مکتبخانه عاشق هم می شوند. مجنون، لیلی را از خانواده اش طلب می کند اما این خواستگاری سرانجام خوشی ندارد. نتیجه اصرار های مجنون به کشمکش و درگیری های قبیله ای ختم می شود که البته مجنون طرف قبیله لیلی را می گیرد.
عاقبت لیلی را به مرد ثروتمندی با نام ابن اسلام عقد می کنند، اما بیماری او موجب ناکامی شوهرش می شود. ابن اسلام از نارحتی لیلی بیمار می شود و دق میی کند. لیلی که دوشیزه مانده، در سوگ شوهری که هیچوقت دوستش نداشت می نشیند.
لیلی که به دلیل بیماری در بستر آرمیده است، در آخرین دقایق عمرش نزد مادر به عشق مجنون اعتراف می کند و هنگام بازگو کردن راز عشق در حالیکه نام معشوق (مجنون) را بر لب دارد، جان می دهد.
فرقم ز گلاب اشک تر کن …. عطرم ز شمامه جگر کن
بر بند حنوطم از گل زرد …. کافور فشانم از دم سرد
خون کن کفنم که من شهیدم …. تا باشد رنگ روز عیدم
آراسته کن عروس وارم …. بسپار به خاک پرده دارم
او از مادر می خواهد وقتی مجنون پس از مرگ بر مزارش حاضر شد او را احترام و عزت بگذارد. مجنون با شنیدن مرگ لیلی گریان و فریاد کنان، بر سر مزار لیلی حاضر می شود و… بهترین کتاب لیلی و مجنون
در شوشه تربتش به صد رنج …. پیچید چنانکه مار بر گنج
از بس که سرشک لالهگون ریخت …. لاله ز گیاه گورش انگیخت
خوناب جگر چو شمع پالود …. بگشاد زبان آتش آلود
وانگاه به دخمه سر فرو کرد …. میگفت و همی گریست از درد
مجنون که هر روز بر سر مزار لیلی حاضر می شد از خداوند خود خواست که جانش را بگیرد و او را به لیلی برساند. دعای او اجابت می شود، مجنون بر سر مزار لیلی جان می دهد و مردم پیکر او را در کنار لیلی به خاک می سپارند… این است که داستان عشق لیلی و مجنون جاودانه می شود.
برای مشاهده کتاب لیلی و مجنون به نثر روان فارسی (در قالب رمان) روی تصویر کلیک کنید
نقد و بررسیها0
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.