درباره کتاب موش و گربه اثر عبید زاکانی :
کتاب موش و گربه اثر عبید زاکانی حکایت جالبی دارد. اشعار کتاب در قالب طنز ماجرای سیاسی دوران عبید را شرح می دهد. گربه ستمگر و فریبکار با نقاب زهد و خدا پرستی، موشکان بسیاری رو می کشد. کتاب موش و گربه بزرگمهر حسین پور ، با برخی تغییرات در واژگان گزیده ای از ابیات عبید زاکانی با تصویرسازی های طنزگونه و در حقیقت اثری بسیار جذاب و خواندنی خلق کرده است. داستان از آن دسته روایت هایی است که ظرفیت زیادی برای اقتباس های مختلف داستانی، کمیک و انیمیشن دارد. کتاب موش و گربه نشر چشمه
مهارت طنزپردازی عبید هم نمونه موفقی از طنز آغشته به سیاست است که امروز جای آن خالی است. داستان اما همچنان آشناست؛ مظلوم هایی که می توانند ظالم شوند و ظالمانی که در حضیض خود بدل به مظلومانی رقت انگیز می شوند؛ این خصلت و جادوی ادبیات کلاسیک ایران است.
معمایی بزرگ که انگار هیچکس را یارای کشف آن نیست؛ اینکه آثار سعدی و مولانا و عبید و عطار همچنان و همچنان می تواند شرح حال امروز ما باشد. شرح حال روزگاری که می گذرانیم و انگار در تاریخ این سرزمین، هیچ زمانی خیلی هم خوش نمی گذشته است.
کمی درباره بزرگمهر حسین پور :
بزرگمهر حسین پور نقاش و کارتونیست در این کتاب، این روایت قدیمی را به قول خودش دستکاری و منتشر کرده است. بزرگمهر از سال ۱۳۶۹ به عنوان کارتونیست و کاریکاتوریست و نقاش فعالیت می کند و در نشریات گوناگون از جمله گل آقا، مهرنامه، مردم امروز، تجربه، آفتابگردان، هفته نامه چلچراغ و بسیاری جراید دیگر کار کرده است و به تازگی در حوزه انیمیشن کارگردانی می کند.
خواندن کتاب موش و گربه نشر چشمه به عنوان جدیدترین اثر او، حال و احوال خوشی دارد. لااقلش این است که می فهمیم از زمان عبید تا حالا ما خیلی هم تغییری نکرده ایم. بزرگمهر در جایی می گوید : این کتاب، اثر ویژه ای است از آن جهت که از کودکی در سرم بود و سال ها قلقلکم می داد و بالاخره بیرون جهید. حاصل یک عشقبازی طولانی با عبید و موش و گربه اوست و رازی که بخواهم در آخر برای تان فاش کنم، این است از آنجا که گربه دوست دارم بار مثبت کتاب بیشتر روی گربه است تا موش ها. بین خودمان باشد…
برشی از اشعار کتاب :
بخوانم من برایت داستانی …… اگه عقلت رسه تو کَف بمانی
ای رفیق عاقل و دانا …… قصه ی موش و گربه برخوانا
از قضای فلک یکی گربه …… بود چون اژدها به کرمانا
شکمش طبل و سینه اش پروتز …… شیردُم و پلنگ چنگالا
رفت روزی به سوی انباری …… از برای شکار موشانا
پشت یک بت شراب خزید …… همچو دزدی که در خیابانا
ناگهان موشکی زِ سولاخی …… سوی شیشه بشد چو دیوانا
سر به بطری گذاشت و هِی نوشید …… مست شد عینهو فیلمانا
برچسب: بزرگمهر حسین پور داستان طنز طنز فارسی عبید زاکانی کتابهای مناسب هدیه
نقد و بررسیها0
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.